سوم تیرماه ۸۴ یکی از مقاطع تاریخی بعد از انقلاب اسلامی است. برههای که در آن، گفتمان اصیل عدالتخواهی با کسب اکثریت قابل توجه آرای مردم توانست پس از سالها، مدل جدیدی از حاکمیت برآمده از دل مردم را ارائه کرده و اینچنین بود که دولت نهم به اذعان تمامی دلدادگان به آرمانهای انقلاب اسلامی، توانست فصل نوینی از خدمت و توجه به مستضعفین را در جامعه پایه گذاری کند. به گزارش رجانیوز، اما شاید یکی از مهمترین نکات مورد توجه، گفتمان عمومی حاکم بر مواضع و سخنان دکتر احمدینژاد در فضای انتخاباتی سال ۸۴ بود؛ برههای که هر یک از کاندیداها با توسل به شعارها و ادبیات خاص سیاسی خود سعی در جلب آرای ملت داشتند و در این بین از میان شعارهای «کار و سازندگی»، «۵۰ هزار تومان برای هر ایرانی»، «دولت رفاه»، «دموکراسی»، «هوای تازه»، «زندگی خوب برای هر ایرانی» و...
در نهایت انتخاب ملت شعار «دولت اسلامی» بود. گفتمانی که محمود احمدینژاد با شجاعت آن را مطرح کرد و بر خلاف دیگر کاندیداها نه به دام دوگانه گویی افتاد و نه شعارهای زردی که کمترین سنخیتی را با آرمانهای اصیل انقلابی نداشت. سوم تیر بهانه خوبی است که با «غلامحسین الهام» که در دولت نهم ردای سخنگویی دولت و وزارت دادگستری را بر تن داشت و از یاران نزدیک منتخب ملت در آن زمان محسوب میشود، از گفتمان اصولگرایی که احمدینژاد از بستر آن متولد شد و تاکید بر گفتمان امام و رهبری در شکلگیری حادثه سوم تیر سخن بگوییم و از او پاسخ بگیريم. آنچه در ذیل از نظرتان میگذرد گفتگوی تفصیلی خبرگزاری فارس با مشاور حقوقی امروز رئیسجمهور است:
آقای دکتر؛ چه عاملی موجب شد که مردم در سال ۸۴ از بین شخصیتهای مطرح به آقای احمدینژاد رای دهند؟
- مسئله سوم تیر به یک عامل وابسته نیست، عوامل متعدد و مختلفی که در طول سالها به وجود آمده بود موجب پیدایش سوم تیر شد. یک عامل مهم این بود که در طول چهار دوره دولتها، توده مردم را به حساب نیاوردند و استفاده از آنها استفاده ابزاری بود.
احمدینژاد وارد منطقه ممنوعه شد
همه اتکای آنها به قشرهای خاص و برخی خواص جامعه بود. دولت اصلاحات که اتکای به مردم را به عنوان پوپولیسم کاملا تخطئه کرد. دولت سازندگی هم که به عنوان عوام مهر بطلان بر نقش و تاثیرگذاری آنها زده بود. از این جهت بود که حرف انتقادی احمدینژاد به عنوان اینکه به منطقه ممنوعه قدم گذاشته است با واکنش مثبت مردم مواجه شد.
توصیف او به عنوان «مردی از جنس مردم» واکنش به این پدیده مردم زدایی بود، از طرف دیگر مردم علاقمند و وفادار به آرمانهای انقلاب اسلامی بودند. در حالی که به تعبیر شما شخصیتهای مطرح فکر میکردند مردم به «هوای تازه» و «دین تازه» نیاز دارند. از این جهت ابا داشتند به مبانی اندیشهای انقلاب اسلامی به خصوص عدالت نزدیک شوند. فاصله از روح عدالتخواه انقلاب اسلامی و ارزشهای اخلاقی مبتنی بر آن، مردم را دور احمدینژاد جمع کرد که شعار عدالتخواهی داشت و فرهنگ انقلاب را در توجه به نقطه مطلوب و آرمانی یعنی امام عصر (عج) احیا میکرد. ساده زیست بود، خود را نوکر مردم میدانست و در گفتارش صداقت موج میزد به هیچ گروه خاصی هم اتکا نکرده بود اعتماد به نفس بالایی داشت و «میتوانیم» او یعنی انقلاب اسلامی و گفتمان امام قدرت رساندن کشور به اعتلا و عزت مطلوب ملت را دارد.
تفاوتهای احمدینژاد ۸۴ با احمدینژاد ۹۰
احمدینژاد سال ۸۹ و ۹۰ را چقدر متفاوت از احمدینژاد ۸۴ میدانید؟
تغییری در روحیات فردی او دیده نمیشود، ساده زیست و مردمگرا است. هیچ بدبینی و شائبه مالی نسبت به شخص او به وجود ندارد. فوقالعاده پر کار است. استکبار ستیز است. انقلابی است. روحیه ضد صهیونیستی او تغییری نکرده است. مقاوم است.
اعتماد احمدینژاد به طیف ویژهای که سنخیت اعتقادی و رفتاری با او ندارند
البته احمدینژاد در برخی رفتارهای سیاسی از جمله انتخابات مجلس هشتم دچار اشتباهاتی در حمایت از برخی اشخاصی شد که با دست خود برای روند خدمت خود، مشکلاتی ایجاد کرد. همین مشکلات باعث شد که اندکی سیاسیکار بشود و سیاسی کار با صداقت زلال سوم تیر، همیشه قابل جمع نیست این مشکلات وی را با واکنشها و اقداماتی روبرو کرد که گاهی مزید بر مشکلاتش شد؛ از جمله چینش همکارانش.
ین چینش بر اساس روش سیاسی شکل میگیرد که برای حل مشکلات خود ابتدا معادلاتی تعریف میکند و برای حل معادلات ناگزیر به معامله میشود، نتیجه این معامله به سود احمدینژاد که فقط بنا بوده است با خدا معامله کند، معمولا تمام نمیشود و زیان میکند؛ چرا که جنس صدق او از جنس دیگری است ولی نگرانی مهم و اساسی این است که به طیفی اعتماد ویژه کرد که واقعا سنخیت فکری و اعتقادی و رفتاری با او ندارند.
این طیف خود را سخنگوی گفتمانی احمدینژاد میدانند و به دنبال آن هستند که در طی یک فرایند احمدینژادی متفاوت از آنچه که از ملت تحویل گرفتهاند به ملت و جامعه جهانی تحویل دهند. این طیف تجلی او شدهاند در حالی که طبعا چنین نیستند. مدیریت فرایندی این جریان به وحدت و یکپارچکی حاکمیت آسیب زد، در حالی که این وحدت و یکپارچگی مهمترین عامل اقتدار و کارآیی دولت میشود. اعتماد محکم دوستان را به شخص رئیسجمهور خدشه دار کرد و در دریای زلال «صدق» و «عدل» امواج کاذب ساخت.
به اصطلاح اصولگرایانی که به جای راه حل به دنبال بن بستسازیاند
روشهای سیاسیکارانه و حل معادلات با معاملات موجب حذف یک جریان نزدیکتر به آرمانهای او شد. مدل رفتاری اصولگرایان که از اول با احمدینژاد ناعادلانه و غلط پایهریزی شد و بهرغم تلاشها، تأکیدات و حتی فرامین مقام معظم رهبری (مدظله) اصلاح نشد و گاهی بدتر شد، شرایط را برای شتاب در تقویت این جریان که علناً گفتمان انحرافی میسازد بیشتر و بیشتر کرد.
متاسفانه طیف به اصطلاح اصولگرایان همچنان دنبال بنبستسازی به جای راهحل برای برون رفت هستند، در حالی که این کار با وحدت بر خدمت صادقانه به مردم در پرتو اخلاص به خداوند و ولایت، که شاکله احمدینژاد را میسازد، ممکن و میسر است. کینههای سیاسی را باید کنار گذاشت و مسیر تقویت گفتمان انقلاب اسلامی را از راه خدمت خالصانه به مردم طی کرد.
آیا رای دهندگان به احمدینژاد ۸۴ اشتباه کردند؟
آقای دکتر؛ آنها که در سال ۸۴ به احمدینژاد رای دادند، هم اکنون با حضور یک گروه انحرافی در بدنه دولت مواجه هستند و انتقادات فراوانی را به این گروه وارد میدانند، آیا رایدهندگان به احمدینژاد در سال ۸۴ را باید ملامت کرد؟ یا اینکه رای دهندگان و حامیان احمدینژاد در سال ۸۴ در رای خود اشتباه نکردند و هماینک نیز به تکلیف خود در انتقاد به گروه انحرافی عمل میکنند؟
در اصالت و درستی حرکت سوم تیر و ۲۲ خرداد ۸۸ نمیتوان تردید و تشکیک کرد؛ حرکت و انتخاب مردم در هر دو دوره حرکتی عدالتخواهانه، ضد اشرافیت، ضد استکبار و ظلم سیتز بود. دینی بود. انقلابی بود. امامخواه و ولایتمحور بود. موجب عزت و اقتدار ملی شد. انقلاب را پویا و مستمر کرد. روح حرکت و خودباوری را در ملتها بار دیگرزنده کرد.
در صورت برگشت به شرایط ۸۴ و ۸۸ بازهم درستترین انتخاب احمدینژاد است
ملت بهترین انتخاب و تاریخیترین تصمیم خود را گرفت و تجربه ماندگاری را در مقابله با جنگ نرم همه دشمنان بهجا گذاشت. اگر به آن شرایط باز گردیم باز بهترین و دقیقترین و درستترین انتخاب همین است. باید دانست که آغاز یک حرکت پایان آن نیست مردم باید فرآیند حرکت و تداوم آن را نظارت کنند. کما اینکه در انقلاب هم همینطور بوده است. وظیفه امر به معروف و نهی از منکر ضامن تداوم حق در همه اعصار است. آیا نهضت پیامبر (ص) به دلیل گرفتار شدن به سلطنت طولانی اموی و گرفتار شدن به اسلام اموی قابل تخطئه است؟!
آنچه قابل تخطئه و سرزنش خواهد بود بیتفاوتی در تداوم جریان انقلاب اسلامی است که منجر به حاکمیت جریانهای انحرافی میشود در طول تاریخ همیشه همینطور بوده است. مگر خود احمدینژاد در دوره نهم مکرر نگفت «اگر بیعدالتی دیدند آنچنان فریاد بزنید که صدایتان از دورترین نقطه در پایتخت شنیده شود!»
گفتمان عدالت مربوط به اسلام و انقلاب است؛ اما احمدینژاد...
احمدینژاد خود مطرح کننده و به وجود آوردند یک گفتمان (گفتمان عدالت) بود یا اینکه میتوان انتخاب وی به عنوان رئیسجمهور را ثمره این گفتمانسازی («گفتمان عدالت») که توسط رهبر انقلاب انجام گرفت، دانست؟
گفتمان عدالت مربوط به اسلام و انقلاب اسلامی است که امام (ره) آن را احیا کرد. بنایراین شاخصه مکتب امام است چنانکه رهبر معظم انقلاب بر آن تاکید ویژه کردند، در طول ۱۶ سال دولتهای اصلاحات و سازندگی مطالبه مستمر رهبر انقلاب اسلامی همین عدالت بوده است. اگر مروری به بیانات رهبر معظم انقلاب از سال ۶۸ تا ۸۴ داشته باشیم عدالتخواهی پر رنگترین مطالبه است، البته تذکر مستمر به مسئولین و حاکمان در سادهزیستی، پرهیز از تجمل و اسراف و اشرافیگری، مراقبت از ارزشهای اصیل اسلامی، مبارزه با فقر و تبعیض و فساد، ساختن کشور بر معیارهای اسلامی، ارتقای علمی، خود باوری همه شاخصهای مکتب امام و رهبری بوده است و ویژگی مهم احمدینژاد این بود که به این مطالبات تحقق عینی و عملی پوشانید؛ بعد از یک دوره طولانی یاس و انحراف.
چه عواملی موجب شد مردم در انتخابات ۸۴ به جناح راست سنتی و جناج چپ همزمان «نه» گفته و به فرد دیگری روی بیاروند که به هیچ یک از این دستهها تعلقی خاصی نداشت؟
مردم ما پرورشیافته اسلام و مکتب اهل بیت علیهم السلام هستند. امام این مردم را با این معیارها، رشد و ارتقا داد و مسئول در صحنه نگه داشت و انقلاب را به آنان سپرد. بنابراین مردم، معیارها را میشناسند و اشخاص و احزاب را به این معیارها محک میزنند و این راز پایداری آنها است؛ لذا هیچگاه حزبمحور نبودهاند، و اصولا ولایت محوری با اصالت حزب مغایر است. چرا ولایت فقیه و ولایت حزبی در عرض یکدیگر انحراف از ولایت حقه است؟ به نظرم وقتی مردم فاصله جناحها و احزاب را با معیارهای اصیل اسلامی یافتند و فرصت انتخاب اصیل و درست را هم در پیشرو داشتند، دچار تزاحم اهم و مهم شدند. مضطر در رای دادن به این جناحها نبودند؛ چرا که این قالب شکسته شده بود، لذا انتخاب مستقیم خود را انجام دادند.
برخی در درون دولت عنوان میکنند که اصولگرایان در رویکار آمدن احمدینژاد هیچ نقشی نداشتند، آیا جنابعالی این موضوع را قبول دارید؟
اگر مقصود اصولگرایان جناحها و احزاب شناخته شده به این عنوان هستند، بله همین جور است؛ چرا که این طیفها نامزد دیگری غیر از احمدینژاد داشتند و حتی بعد از رویکار آمدن دولت از منتقدان دائم آن تاکنون بودهاند. اما احمدینژاد محصول اصولگرایی است و اصولگرایی تعلقی به احزاب ندارد، بلکه محکی است که خود احزاب با آن شناخته میشوند. ملت این حرکت را آفرید و جز ملت این حرکت مدیون هیچ گروه و حزب نیست.
اصولگرایی را رهبری هدایت و مدیریت کرد تا زنده بماند
فکر میکنید در طول ۶، ۷ سال گذشته اصولگرایان فکری اساسی برای تداوم و توسعه گفتمانی که موجب رویکار آمدن احمدینژاد در سوم تیر ۸۴ شد، انجام دادهاند و یا به نوعی با یک «درجا زدن» و بلکه «پسرفت» در میان اصولگران روبرو بودهایم؟
به نظر بنده اصولگرایان به همان معنای مصطلح سؤال قبلی شما، هنوز فکر میکنند احمدینژاد عارضهای است که دیر یا زود باید رفع یا دفع شود. عمر اصولگرایان بعد از احمدینژاد صرف چالش و جبران شکست خودشان با طرق نادرست شده است؛ اگر چه پایههای رفتاری که بر اساس این گفتمان رقم خورد، بزودی از بینرفتنی نیست و اصولگرایان باید به این رفتارها سلوک کنند تا بمانند، اما این موج که درست ایجاد شد و رهبری آن را هدایت و مدیریت کردهاند زنده و پویا و روبه جلو است به نظرم نمیتوان به راحتی دور برگردان ایجاد کرد.
برخی معتقدند گروه انحرافی به دنبال قرار دادن احمدینژاد در برابر «احمدینژادیسم» است. این موضوع را قبول دارید؟
- خود القای «احمدینژادیسم» انحراف است، احمدینژاد مکتبی در برابر مکتب انقلاب و امام نیست. احمدینژاد نماد و سمبل گفتمان امام و انقلاب بود. به این اعتبار برگزیده شد، جایگاه قوی و قدیمی در نظام اسلامی بلکه جامعه جهان یافت. هویت او آمیخته با این مکتب است. ویژگی او رفتار او بر عمل به این مبانی بوده است و استمرار آن هم در گرو همین است.
همه کسانی که در ارتباط با یک «مکتب» هویت و شخصیتی مییابند بدون آن هویت، خود را از دست میدهند، عبور از این ارزشها، عبور از خودشان خواهد بود، در کشور ما اعتبار و ماندگاری عالمان و سیاستمداران به هویت اسلامی آنان وابسته است.
روی آوردن به راست سنتی برای جبران اشتباهات احمدینژاد باطل است
آیا برای جبران برخی اشتباهات احمدینژاد، متوسل شدن و روی آوردن به جناح راست سنتی مانند لاریجانی، هاشمی و غیره را به صلاح میدانید یا این را یک اشتباه بزرگ قلمداد میکنید؟
انحراف از حق به فرض تحقق، مشروعیت و حقانیت برای باطل ایجاد نمیکند. بازگشت به باطل همیشه باطل و غلط است و مومن حتی در رفتارها و سلیقهها هم از یک سوراخ دوبار گزیده نمیشود چه برسد به اینکه در مبانی خود بخواهد تجدید نظر کند.
فکر میکنید رئیسجمهور بعدی ایران با چه گفتمانی روی کار خواهد آمد؟
نمیدانم، آینده دست خداوند است، اما سنت خداوند بر این استقرار دارد که هر ملتی بر اعتقادات و اصول خود پایداری کند و استقامت ورزد، آینده از آن او خواهد بود «إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلَائِکَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِی کُنتُمْ تُوعَدُونَ.» به نظرم ملت گفتمانی را انتخاب کرده است که از آن پشیمان نیست بلکه بدان بسیار خرسند است، مهم این است که حامل چنین گفتمانی را در صحنه ببیند.
نظرات شما عزیزان:
برچسب ها : تحلیل دکتر الهام درباره احمدینژاد سوم تیری, اصولگرايان, احمدي نژاد عارضه است, القای احمدینژادیسم, انحراف, ,